مقایسههای نابجا در انجام گناهان
گاهی وقتها شیطان گول میزند از راه مقایسه، میگوید: حالا این دو تا مو چیزی نیست. بعضی از خانمها خیلی بدحجاب هستند. حالا ما یک خرده مچمان پیدا شد! دیدی بعضی دخترها آستین را تا کجا بالا میکنند. برو به او بگو. حالا ما دو سانت پیدا بود. بابا دو سانت و دو متر فرقی نمیکند. شراب حرام است. یک قاشق چایخوریاش حرام است. قاشق مرباخوریاش حرام است. قاشق غذاخوریاش حرام است. ملاقهاش حرام است. لیترش حرام است. بشکهاش هم حرام است، حرام حرام است.
به ما گفتند: دروغ نگو چه شوخی، چه جدی... گاهی وقتها میگویند: حالا شوخی کردیم. یا شوخی کردی، یا جدی، گناه کردی! مثل اینکه من یک طلا دارم، سرش را تیز میکنم و در چشم شما میزنم. کور میشوی و خون میآید و میگویم: طلا بود. حالا یا طلا بود یا میخ بود.
نمیشود حالا به هوای اینکه شوخی کردیم آبروی مردم را ریختی. چه شوخی چه جدی این حرف را نباید بزنی.
مقایسه میکنیم. دیگران از ما بدتر هستند و گناه خودمان را جدی نمی گیریم . می گوییم : آقا این دوچرخه را برداشتی گناه است. با حولهی فلانی خودت را خشک کردی، گناه است. تصرف در مال مردم است. اگر یک حوضی، استخری آجرهایش دزدی باشد، سر آن حوض هم وضو بگیری، اگر تصرف در مال مردم حساب شود گناه است و وضویت هم باطل است. برو بابا! حالا کشتی آهن را در دریا میدزدند حالا سر یک مرغ و یک دوچرخه به ما گیر میدهی !
آبروریزی به اسم اطلاع رسانی
گاهی وقتها آبروریزی میکنیم. میگوییم: بابا آبرویش رفت. میگوید: نه! ما باید شفاف سازی کنیم. ما باید اطلاع رسانی کنیم. ببین این تزیین است. یعنی آبروی مردم را میریزد، افشاگری میکند، بعد هم اسم افشاگریاش را چه میگذارد، میگوید: اطلاعرسانی، شفافسازی.
حالا میفهمیم این قرآن چه میگوید. قرآن راجع به شیطان میگوید: «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطان» یعنی شیطان زینت میدهد، «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ» (انفال/48) شیطان برای مردم عملشان را زینت میدهد. یعنی کار غلطشان را مثل یک پتوی کثیفی که در ملحفه سفید میپیچد.
به اسم دین، خرافه میآورد مثلاً میبیند مردم علاقهمند به امام زمان هستند، مثلاً علاقهمند به مقام معظم رهبری هستند، برمیدارند یک سیدی درست میکنند، سیدی ظهور نزدیک است. چهار تا هم غلط در این سیدی میچپانند. هرچه حق بود قلابیاش را هم درست میکنند. مثلاً طلا حق است، یک طلای قلابی... طلای بدلی... هر چیزی که حق است مشابهاش را هم درست میکنند. به اسم دین!
به اسم ازدواج، دوستیهای قبل از ازدواج، حالا ما میخواهیم در آینده انشاءالله با هم ازدواج کنیم. دوستی پسر و دختر، بسم الله الرحمن الرحیم حرام است. دوستی پسر و دختر حرام است. یا لحظهی اول حرام است، یا به مرور به حرام کشیده میشود. به اسم دوستی قبل از ازدواج.
غیبت به اسم دلسوزی برای مردم
به اسم دلسوزی، غیبت میکند. دلم به حالش میسوزد. بنده خدا رفت کاسبی کند ورشکست. ازدواجش شکست خورد. همین طور تمام عیبهای او را میگوید، هی هم یک آه میکشد، دلم به حالش میسوزد. دوباره یک دو تا غیبت میکند. گاهی قیافه قیافهی دلسوزی است، ولی مثل رگبار غیبت میکند.
گاهی قیافه، قیافهی ذکر است. شما پهلوی من میآیی میگویی: فلانی چنین کرد. من بگویم :عجب! لا اله الا الله! یعنی باقیاش را بده بیاید. این یک چنین عیبی هم دارد؟ سبحان الله! یعنی باقیاش را بگو بیاید. یعنی قیافه، قیافهای است که آقا دارد ذکر میگوید، اما «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ».
گام به گام حرکت میکند
یکی از راه های نفوذ شیطان تدریج است. درجه درجه، یعنی کم کم، گام به گام.
در این زمینه قرآن میفرماید : «خُطُوات» (بقره/168) در آیههای قرآن کلمهی «خُطُوه» یعنی گام. «خُطُوات»... «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطان» یعنی چه؟ یعنی اول شما را سیگاری میکند. بعد که عقبش رفتی، تریاکی میشوی. بعد از تریاکی الی آخر...
اول یک جک میگوید. بعد لبخند میزنی. بعد با او دست میدهی. بعد با او روبوسی میکنی. همین طور ذره ذره شما را میبرد. «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطان»
اول زنگ دوچرخه را میدزدد. بعد دوچرخه میدزدد. بعد موتور میدزدد. بعد ماشین میدزدد. بعد کشتی آهن را در دریا میدزدد. بعد نفت میدزدد. یعنی این گام به گام. و لذا به ما گفتند: دروغ شوخی را هم نگویید. چون شوخی کم کم به جدی میکشد.
تسویف و تأخیر در کار خیر
تسویف! ، یعنی سَوَفَ سَوَفَ، یعنی هی میگوید: حالا دیر نمیشود. حالا باشد بعد. آقا مال مردم را بده. باشد بعد! آخر داماد به این خوبی آمده خواستگاری دخترت را به او بده. باشد بعد ببینیم کس دیگری هم میآید. سوا کنیم! دختر خانم این پسر خوبی است، باشد بعد.
برو مکه، حالا باشد پیری میرویم. آقا توبه کن. حالا جوانیم!
تطمیع، نقشهی شیطان برای فریب انسان
تطمیع روی طمع. شیطان آمد به آدم گفت: «هَلْ أَدُلُّکَ عَلی شَجَرَةِ الْخُلْد وَ مُلْکٍ لا یَبْلی» (طه/120) میخواهی به تو وادار کنم یک میوهای بخوری که تا آخ باشی؟ آدم هم گول خورد از آن گندم و شجره خورد، ولی راهی که شیطان در آدم نفوذ کرد، گفت: اگر این کار را کنی اینطور میشوی. اینطور میشوی؟ چه پسری سراغ خواستگاری دخترم آمده است؟ هم خوشگل است، هم بابایش کارخانهدار است. ماشین دارد، هو.... یک سوت میکشد و دخترش را به او میدهد.
بعد معلوم میشود عجب غلطی کردیم. این پسر اهل شراب است. پسر تارک الصلاة است. پسر فاسد است. من گول خانه و ماشینش را خوردم. کاش روی موکت مینشستیم سالم بود. رفتم دیدم قالی قشنگ دارد، گول قالیاش را خوردم. گاهی وقتها که آدم گول میخورد به خاطر طمع است.
گاهی اسراف است. قرآن میگوید: اسراف آدم را «إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطین» (اسراء/27) اینهایی که ولخرجی میکنند، اینها برادر شیطان هستند. خیلی لقب زشتی است.
مراقب قلابها و طنابهای شیطانی باشیم و هرلحظه برای در امان ماندن آنها به خدا پناه ببریم که ما به تنهایی از پس آن موجود خبیث بر نمی آییم
فساد و فحشاء، ابزار کار شیطان
برهنگی، قرآن میگوید: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ» بعد میگوید: «لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُرِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما» (اعراف/20) از راه برهنگی، انسان پوشیده تحریکش کمتر است. هرچه لختتر شود، برهنهتر شود، تحریک بیشتر است.
لقمهی حرام
قرآن میگوید: «کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً» بعد میگوید: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» (بقره/168) «کُلُوا وَ لا تَتَّبِعُوا» بخورید اما دنبال گامهای شیطان نروید. پیداست یکی از گامهای شیطان لقمهی حرام است.
نگاه گناه، تیری از کمان شیطان
یکی از راههای شیطان هم نگاه است. «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیس» (کافی/ج5/ص559) حدیث داریم نگاه تیر شیطان است. نگاه که میکنی عاشقش میشوی، دوستش داری، دنبالش میروی. دوستش که داری هی دنبالش کشیده میشوی. از اول «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا»(نور/30) نگاه نکن.
مراقب قلابها و طنابهای شیطانی باشیم و هرلحظه برای در امان ماندن آنها به خدا پناه ببریم که ما به تنهایی از پس آن موجود خبیث بر نمی آییم .
نظرات شما عزیزان: